الهه و چراغ جادو

تنهایی فقط زیبنده خداست

الهه و چراغ جادو

تنهایی فقط زیبنده خداست

عروسی

هرجای خونه که بری صدای عروسی هست . اینقد صداش بلنده که چه جلو پنجره اتاق من (رو به شمال) باشی چه پنجره مامانینا که دقیقا مخالفشه (رو به جنوب) متوجه نمیشی خونه ی عروسینی کدوم قسمت واقع شده . البته امشب حنابندونه (آخه میخونه امشو حنا میبندن به دست و پا میبندن ، اگه حنا نباشه دل به خدا میبندن . یا "حنا حنا گل گل بند (؟) حنا .. دااااااااااااااااره میاد ..کی میاد؟ .. دااااااااااااااااااره میاد ]گیر نده. شعر باید دوبار تکرار بشه[)

چندتا از پسرای محله میخواستن خودشونو بندازن عروسی . گفت جلومون گرفتن چی بگیم؟ گفتم هر چی میگین فقط هول نشین که بگین ما از دوستای عروس خانم هستیم

 

http://www.2ql.net/uploads/1236622678.jpg

یه بار بهار خونمون بود صدای عروسی هوس اش انداخته بود میگفت بریم . گفتیم نمیشه اینا غریبن ما نمیشناسیمشون . گفت من میشناسم . گفتیم عروسی کیه؟ گفت عروسی آقای غریب زاده


http://www.2ql.net/uploads/1236600447.jpg


این چند روز هی من گریه میکردم . یه رمان خوندم (یاسمین) هر چی شخصیت توی داستان بود یکی یکی مثل برگ خزون می ریختند. آخر داستان کسی که بشناسی و دست بر قضا زنده هم باشه مثل گرفتن جایزه ی زاغک نمکی تعجب داشت . برا تک به تکشون هم من دل میسوزوندم . رضوان خیلی نگران من بود . آخه هر کی کتابو ازش گرفته تا یه مدت دچار شوک میشه چه برسه به الهه که حسااااااااااااااااااااس. گریه من مثل یه باد (از نوع مثبت) که بیاد و بره تموم شد (دیدی گفتم مثبته! بو دار اش تا یه مدت اثرش میمونه) چون من فوق العاده با خودکشی مخالفم و اونو کار آدمای احمق میدونم . میدونم زندگی بعضی وقتا رنگی نداره و حوصله اومدن آفتاب و رفتنش و دوباره اومدنش و رفتنش و... اومـ...رف...رف (کسوف شده بود دوبار رفته) نداری ولی به قول وب مژگان: هر انسانی آنچه را دوست می دارد نابود می کند به وسیله هر آنچه به تصور آید برخی با کلامی تلخ و طعنه آمیز و برخی با کلامی تملق آمیز مرد مجنون با بوسه ای و مرد شجاع با شمشیری

 

جوجو1) الان داره میخونه سوزه (سبزه) و سوزه

 

 حدیث امروز:  

هر کس بخواهد گناهی کند، ولی نکند و در گذرد ، یک کار نیک برایش می نویسند _حضرت محمد

پیشنهاد امروز :

اگه دنبال یه نسخه فارسی عالی از کتاب عهد قدیم (تورات) که برای ما مسلمونا بعضی قستماش واقعا خنده داره میگردین بهتون پیشنهاد می کنم حتما اونو از اینجا داونلود کنید. البته حجمش حدود پونزده مگابایته ولی مطمئن مطمئن باشین که ارزششو داره (ممنون از آقای نمکپاش)


نظرات 22 + ارسال نظر
پاداش دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:51 ق.ظ http://padash.ir/?referid=8097

اگر به دنبال کسب درآمد واقعی هستید ثبت نام کنید و درآمدی کاملاً واقعی داشته باشید .
این سیستم برخلاف شرکتهای کلیکی دیگر حداقل پرداخت ندارد و در هر ماه کارکرد شما هرچقدر باشد میتوانید درخواست پورسانت نمایید .
ضمناً تبلیغات این سیستم کلیک خور فوق العاده بالایی دارد .
حتماً امتحان کنید.
لینک عضویت :

http://padashads.ir/?referid=8097

هندونه خور بالایی هم داره :دی

[ بدون نام ] دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:01 ق.ظ http://helal.blogsky.com/

سلام خسته نباشید

واقعا هم خسته نباشم . مرغ که با تاریکی هوا لالا میکرد الان مثل شیر ... ببخشید مثل یه جغد اینترنت بازی میکنه

ردپا دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:21 ق.ظ http://radepa.pws.ir

تو هم می رفتی عروسی کسی نمی یومد بگه از کدوم طرف دعوت شدی

من از دوستای آقا دامادم :پی

طاهره خانم دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:43 ق.ظ http://tasnimm.blogfa.com

سلام عزیزم
میبینم که حداقل صدای عروسی رو میشنوی خوشبحالت
ما که امروز از سر صبح صدای قران و ..


آپم بیا

ای وای چه زجریه :))

مژگان دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:54 ق.ظ http://ninijon.persianblog.ir

الی اینقده دست تو گفته بزرگا نبره !....صورتک نیش باز...من نمیدونم اون گفته از کیست ؟بد تو نسبتش دادی به من...عمرا اگه من بتونم یه همچین جمله حکیمانه ای بکار ببرم

وای مژگان چقد خندیدم که "عمرا اگه من بتونم یه همچین جمله حکیمانه ای بکار ببرم" :))
منظورم به قول وبت بود دیگه. تو بهتر از اینا جمله میگی . اینا که چیزی نیست . من بهت ایمان دارم :ی
الان درستش میکنم

رضوان دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:33 ب.ظ http://hornet.blogsky.com

سلام جیگر طلا..
ای کاش عکس بهار رو با لباس عروسش میزاشتی
یاسمین تموم شد؟؟؟؟

:*

:-* تمومه تموم
پس اون عکسو میذارم برا تولدش . خوبه؟

رضا ( عبدو ) دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:13 ب.ظ http://rezasetar.blogfa.com

سلام .
مطلب عروسیت خیلی با حال بود . کلی خندیدم .
کتاب یاسمین رو من چند سال ژیش خواندم ار شخصیت کاوه خوشم میومد ولی بهزاد رو شخصی مزخرق میدونستم که فقط انرژی منفی داشت .

ها گل گفتی
مو هم خیلی از بهزاد بدم میومد
اصلا مگه پول چه ارزشی داره که اییقد ناله میکرد
از من میشنوی طرف مشکل شخصیتی داشت :-"

رضا ( عبدو ) دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:14 ب.ظ http://rezasetar.blogfa.com

دستت درد نکنه برای کتاب ها . خدا رحم کنه آخه خوراک من رسید ولی باید جلوی خودم رو بگیرم تا بعد ار امتحانات .
مرسی

پس خوره ی این جور کتابایی
احتمالا سینوهه رو هم خوندی
رضوان میگه جلد سه اش هم هست

هی دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:31 ب.ظ

سلام

نمنه؟
اسمتون هی ؟!

هادی سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:25 ق.ظ http://khalbos.blogfa.com

جالبه با خوندن کتاب هم گریه میکنی
با اینکه میدونی نوشتست ؟
باید به این احساس رویاییت احسنت گفت که


هله عروسی :دی

این کتابه هم آخر خنده اس هم آخر سوزناکیه
بعضی جاهاش اینقد خنده دار بود که اشک از چشمام میومد
همشم اینا هی خودکشی میکردن . دلم برا دل اونایی که زنده ان میسوخت

مریم سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:13 ب.ظ http://melodii.blogsky.com

سلام الهه جان
می گما پس چرا طرفای ما صدای آواز عروسی نمیاد(آخه بگو کی خونه ای که صداها رو بشنوی)
این کتاب رو منم دارم . گلم با اینا فقط وقتتو می گذرونی برو کتابای تاریخی بخون خیلی باحاله مخصوصا هخامنشی و پهلوی

حالامن از همینا شروع کنم . به تاریخیشم میرسیم :پی

لی لی پوت سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:24 ب.ظ http://lilipot.pouyap.com

من که دیگه از دست این عروسیا سر سام گرفتم!!!:دی

سلام همسایه

ته تغاری سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:38 ب.ظ http://tah-taghari

صدای عروسی بهتر هرچیزیه

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر :دییییییییی

رضا ( عبدو ) سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:26 ب.ظ http://rezasetar.blogfa.com

سلام .
آره کتاب سینوهه سه جلده . خیلی هم زیباست البته بدون سانسورش بهتره .
من نمیدونم کتاب دیگه چی داره که سانسورش میکنند

سانسور کتاب :))
ایی خو کوچیکوشن!

نمکپاش چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:18 ق.ظ http://is-namakpaash.blogfa.com

بابا چه داستانه رو جدی گرفتی
مودب پور کلا همه کتاباش همینجوریه.
پریچهر... رکسانا... گندم... شیرین... یلدا و یاسمین تقریبا سبک همه شون یکیه.
زیاد جدی نگیر.
عروسیم ما نفهمیدیم عروسی کیه.
آووو. داشت یادم می رفت.
سپاس فراوان شما را که ذکر منبع نموده ما را شامل لطف خود فرمودید.
بازم میام. تو هم بیا. می بینمت...

آره میگن یه کتابشو که بخونی بقیه اش توی همون مایه هاس
عروسی خونه های همسایه بود که صداش توی خونه ما پیچیده بود
خواهش میکنم وظیفه بود

ریحانه پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:35 ق.ظ http://reyhan274.blogfa.com

فکر کنم دوم دبیرستان بودم که یاسمین رو خوندم ... یادم نمیاد گریه کرده باشم ... البته یکی دوبار بغض شدید و اینا بوداااا ... ولی خب کسر شاءنم میشد که گریه کنم .. .:D
ولی خدایی تو کنابای مودب پور این از همه قشنگ تره !!

حالا همچین زار هم که نزدم :ی
چشمام خیس شده بود و هی زیر لبم میگفتم آخی! آخی!

میلاد جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:23 ق.ظ http://bahmangan.blogfa.com

چه شده همه افتادن رو دور غلط املایی گرفتن؟...

ای دخترو کین تو عکس؟..چه قیافش خارجین!

بهار (بچه خواهرم الهام)

میلاد جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:27 ق.ظ http://bahmangan.blogfa.com


سی بشکه بکن!...ملت همه تو کار بنزین هسنا!....واخ واخ واخ

فکر کنم آب تسفیه شده اس
شایدم عرق باشه
نه اون عرق بدآ ها :-"

-**- جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:13 ق.ظ http://www.kanoonejavanmardan.blogfa.com/

سلام
مطلب قشنگی بود کلی خندیدم
خوشحال شدم با وبلاگ شما اشنا شدم

اپم با
شخصیت خود

و دیگران را چگونه بشناسیم...

خوندمش . تیترش جذاب بود ولی مطلبش اون چیزی نبود که به خاطرش جذبش شدم . خط شناسی رو خیلی خوشم اومد . اون شیوه های روشنفکری هم بامزه بود :)

میلاد جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:28 ب.ظ

بهار قصد ازدواج نداره؟

عیبه نگوووووو! نینی تو بغلشه :))

محمد(بوشهریا) شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:56 ق.ظ http://www.boushehria.blogfa.com

سلام دوست عزیز با پست جدید در خدمت شما هستیم.[گل]

منم با مطلب جدید در خدمت شما هستم. چه تفاهمی! :دی

رضا ( عبدو ) دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:35 ق.ظ http://rezasetar.blogfa.com

سلام . اومدم ولی آپ نکرده بودید

سلام آآآآآآآآآآآآقا
مگه من گفتم آپ شدم! ولی الان میخوام به روز کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد