الهه و چراغ جادو

تنهایی فقط زیبنده خداست

الهه و چراغ جادو

تنهایی فقط زیبنده خداست

پدیده ای به نام داربی

 

اول اینکه کلنگیمون کردند ولی نفهمیدیم اسمش دربیه یا داربی . هر چی بود چی خوشی بود . ای کاش ما به جای استقلالی ها توی خیابون شادی می کردیم . یکی از پسرعمه هام (عادل) نمونه یک فوتبالی دو آتیشه اس . البته دو آتیشه نه برای تیم محبوبش! در واقع برای هر دو تیم آتیش داره . چون بعد از بازی رفت برای بوق بوق کردن . طالب شده بود پرچم شاهین ببره ولی نفهمیدم آخرش کی چوکید. برای بازی خونه اونها بودم . حاجی جونم احتمالا زمین رو برای تشکر از اینکه مو پیشش نیستم بوسیده . یه بار بازی شاهین یادتونه یه پنالتی بود که کرمی گل نکردآ . بعد از اونهمه کل و رقص و هللیو هلیوسا خوندن و این قبیل اشعار--- وقتی گل نشد به فحشو اون قبیل اشعار تبدیل شد . حاجی هم که بدجور سیاه شده بود گفت عامو برین اوو ولا داشتیم بازی با آرامش سیل میکردیم هی میگم هنو معلوم نی اییقد خوشحالی نکن ما هم دچار استرس کردی. 

ولی خونه عمه صدای مو کوچیکوش بود . وقتی گل کاملا سالممون رو زدیم خونه رو هوا رفت و مو یه لحضه به خودم اومدم که دستمو اوردم جلو برای دست دادن . چقدر خجالت کشیدم . دقیقا خنده از رو لبم چر کرد . بدتر اینکه با تاخیر قدش زدیم چون طرف هم از خجالت مو شوکه شد . آخرشم تش بگیره گل مردود شد. فتح الله زاده هم خو میگفت توپ داره قل میخوره . فردوسی پور میگفت إه؟ اینا بالا رفت یعنی داره قل میخوره؟ ترک محترم هم جواب میداد نه نه این شگرد زاویه فیلمبرداری شماست . بعد از بازی عمه بالاخره مشتکای پیازی تندی که هی صدا میداد از رو اجاغ چنگ نزنیم با شربت آبلیمو اورد ولی خداییش چی دزدی مزه ی دیگه ای داره . حالا دیگههههههههه صدای ما رفته بود تو فاز خروسی . کسی هم نبود جلو غاره دادن مو بگیره  صدام با صدای بقیه تماشاگرنماها قاطی شده بود به چشم نمیومد . این که گذشت ولی حقمون ایییییی نبود  

 

 

حدیث امروز: 

 در بهشت بازاری هست که چیزی اونجا نمی فروشند و نمی خرند جز تصویر مردان و زنان و همین که کسی تصویری رو پسند میکنه مثل اون میشه.(حضرت محمد)  

پیشنهاد امروز: 

یه کتاب فرهنگ اسم بگیر . خیلی لذتبخشه معنی اسم ها رو بدونی . الهه: معشوقه ی زمینی. کسی که عاشق اونو مثل خدا روی زمین پرستش میکنه / هلیا : خورشید / روژان: روزها / هایده: توبه کننده - پشیمان 

 

یه کاری که هیچوقت تصمیمشو نگرفتم

دلم برای لباسهایم تنگ شده . میخواهم باز هم شلوار خودم را بپوشم . دلم نمی آید شلواری با سایز جدیدم خریداری کنم . مدتی برای بیرون رفتن دامن می پوشیدم . تا اینکه خواهرم یکی از شلوارهایش را برایم آورد . کسی که همیشه به من میگفت نمیتوانی لاغر شوی، حالا مشوق من شده ... در واقع ... پویا میخواهد مرا رژیم دهد 

حدیث امروز :

خیری نیست در رفاقت آن کس که تو را همسان خودش نمیداند

بهترین تعداد دوست 4 نفر است ( هر دو از حضرت محمد) 

پیشنهاد امروز:

برای عکس گرفتن از فیلمی که با مدیا پلیر (با هر ورژنی) پخشش می کنید ctrl + i رو بزنید تا صفحه ی save باز بشه