فلکه یا.را.نه ها


من : اون قدیما فکر می کردم توی زمان پدرانمون چقدر زندگی سخت بوده . آب از چاه میووردند . سوار الاغ می شدند و حتما باهاش کیف یه بنزی چیزی میبردند . پی پی حیوونا جمع می کردند که به عنوان سوخت استفاده کنند . هی! کلی فیس دادم به اجدادمون که آبمون توی چای ساز در عرض چهار دیقه جوش میاد ولی نفهمیدم یهو چی شد که ورق برگشت . یارانه از بنزین شروع شد تا برق و الی آخر . این دایی رضا که پلیس راهنمایی رانندگی بود می گفت همزمان با کارتی شدن بنزین تعداد خر و گاری های گناوه زیاد شد . اولش یکی بود کم کم تصاعدی بالا رفت . به جای بنزین پوست هندونه می خورند و هر جا هم که احساس اجابت مزاج کنند راحت سر جاشون می ایستند و قلنبه ای به جا میذارن . تازه مشکل کود حیوانی برای سوخت هم حل می شه.

پسرم : خب مامان چرا از مولی استفاده نمیکردین؟

من : هنوز این سوخت کشف نشده بود .راسی کوکای بزرگوت کجان؟ حتما بازم رفته سیاره ونوس پی دختر بازی ؟ ای خدا هر چی پیشرفت کنه این دختر بازی سر جاش باقیه!

پسرم : نه مامان . ماموتشو برده مریخ بجنگونه (ورژن بالاتر خروس بازی).

من : واخ واخ خدا خوشش نمیاد . دانشمندان جهان کلی تلاش می کنند DNA ماموت منقرض شده رو  توی آزمایشگاه دوباره احیا می کنند که پسر دسته گل ما به جای استفاده درست بره دوتا ماموت نر رو به جون هم بندازه . زود باش تا سفره می اندازم بپر فلکه یا.را.نه ها یه لپ لپ بخر با مولی که توشه برو  مریخ دنبال کوکات.

پسرم : همون فلکهه که قبلا اسمش انرژی هسته ای حق مسلم ماست بود و مجسمه یه آقایی وسطشه رو میگی؟ راسی مامان یا.را.نه ها یعنی چی؟

من : هیچی نپرس مامان میترسم کابوسشو ببینی


جوجو۱) این پست فقط و فقط جنبه شوخی داره . همیشه وقتی یه طرح جدید میاد تا جا بیوفته و درست و غلط اجراش معلوم بشه زمان لازم داره . مثل زمانی که بعضی کالاها کوپنی شد و کلی ترس افتاد بین همه که الان اجناس گرون میشه و این صحبتا


حدیث امرروز :

کسی که غذا می خورد و شکر می کند همچون روزه دار صبور است (حضرت محمد)

پیشنهاد امروز:

پنیر لاکتیکی زیارت خیلی خیلی خوشمزه اس . مثل این پنیرای سنتی قدیمیاست که کش نمیادآ . جعبه اش هم اندازه و شکل پنیر سفید معمولیه