عجیب ها (الهه خواب میبینه/کلید اسرار/عجیبتر از همه عجیبها)

 

 

عجیب 1) الهه خواب میبینه : از وقتی موهامو کچل کردم موهامو جلو صورتم پر میدم . اول ها که این کارو کردم خواب دیدم شبه . من هم خیلی میترسیدم آدمایی که دخترا رو میدزدن سر رام بیان . هی تو کوچه های تاریک و بدون آدم میدویدم که به جایی برسم روشن باشه یا یه کسی باشه . یه در بزرگ بود که یه زنی داشت میرفت تو . دویدم که بهش برسم درو بست . نزدیکای در که رسیدم یهو در باز شد و یه آدمی با چادر سیاه اومد بیرون ولی صورتش پیدا نبود . توی خواب میدونستم اون شیطونه . جیگرم پکیده بود . اونم میرقصید و دورم میچرخید و با یه صدای وحشتناک میگفت "ما تبدون" که با وحشت از خواب بیدار شدم . اذون صبح شده بود . تا چشمامو باز کردم از سر تختم بابا رو صدا زدم گفتم ما تبدون توی عربی وجود داره ؟ توی قرآن نگاه کردیم . تبدون یعنی آشکار کردن . "ما" معنی رو منفی میکنه . شاید بشه خودتو آشکار نکن . شایدم معنی نداشته باشه . حالا این یکی . چند شب پیش یه خواب دیدم که اون دیگه ترسناک نبود . خواب دیدم چشمام عفونت کرده میخوام برم بیمارستان ولی مامانم ضد کرده بود که بریم نماز جمعه . توی کتاب تعبیر خواب نوشته بود اگه چشمت کور شده باشه یعنی جزء گمراهان هستی ولی اگه آسیبی به چشمت رسیده یعنی یه کاری از روی نادونی انجام میدی. من بیشتر فکر میکنم علتش چیزای بدی باشه که حدودا دو هفته ایی میشه موقع خواب بهش فکر میکنم . نه اون بدآها . یه بدای دیگه . شدیدا میل به خودکشی پیدا کردم . نه نه اصلا نترسین من هیچوقت این کار اخمخانه رو انجام نمیدم . فقط شدیدا دوس دارم نباشم که هم خودم آرامش داشته باشم هم  کسی رو اذیت نکنم . (بازم میگم نگران نباشین این فکر ممکنه برای هر کسی تجربه بشه ولی مهم نیست باشه؟)

عجیب 2) کلید اسرار : علی و زنش هفته پیش شیراز بودند که مبل انتخاب کنند . یه بار که رفته بودند رستوران وقتی میخواستند پول میز رو حساب کنند آقای رستورانی بهشون میگه میز شما قبلا حساب شده! دوتا آقا که فلان میز نشسته بودند برای شما هم حساب کردند و خواستند تا تموم شدن غذاتون به شما چیزی نگیم . آخه چرا؟ اگه آشنا بودند (اونم توی شیراز) چرا سلام نکردند . چرا موقع غذا خوردن حتی به اونها نگاه نکردند . از نظر سنی هم میانسال بودند (نکته کنکوری) . من میگم اینا سر چیزی شرط بندی کردند که هر کی ببازه نه تنها میز خودشون بلکه میز اینها رو هم حساب کنه . شما چی میگین؟  

عجیب تر از همه ی عجیب ها اینه که زهرا خانم هنوز زنده اس! زهرا خانم که حدود 55 سال داره اومده بود خونه ما . میگه کنترل تلوزیونشون خراب شده.

میگم خراب شده؟

_آره البته تقصیر خودمه سر قضضضضضضضضا جاگیرک ندارم غذا جلو تلوزیون میخورم با دست چرب هی شبکه عوض میکنم

+ زهرا خانم یعنی به خاطر چرب شدنش خراب شده؟

_ آره . البته من بعد از غذا سریع اونو زیر شیر آب میگیرم ولی فایده نداره!

 

حدیث امروز :

خدایا  خود خواهی را چنان در من بکش که خود خواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم (دکتر علی شریعتی)

 

پیشنهاد امروز :

بعضی وقتها پیش می آید میخواهید سرزده جایی جُل (یا چتر) شوید و با در بسته مواجه میشوید . در این مواقع برای صاحب خانه نشانه بگذارید . نشانه های پیشنهادی ما : آویزان کردن یک عدد پوست نارنگی به دستگیره در / گذاشتن یک عدد سنگ بزرگ جلوی در / نوشتن عبارت "ما آمدیم شما نبودید" ترجیحا بدون ذکر نام که یه مدت توی کف بمانند چه کسی آمده بود