اعترافات زمستانی

این منم . تا بخوای ژولیده پولیده . صورتم چر کرده . از لب و لوچه گرفته تا چشمام که عینهو سرماخورده هاس . و صد البته ابروهام که واقعا زجریه واسه خودش . موهامو آزاد گذاشتم و فقط اونایی که جلو چشمم میادو از پشت بستم . هر چی باشه از دم اسبی کمتر روحمو جریحه دار میکنه . حالم داره از پلیور سیاهه که تنمه به هم میخوره . اولین کاری که میکنم اینه که بندازمش توی سبد که جلو چشمم نباشه . البته اینو صبح هم گفتم . همه چی میگه من چاق شدم مخصوصا گونه هام که از همیشه بیشتر تپلی شده ولی صبح که رو وزنه رفتم هیچی دست نخورده بود . برا خوشحالیش یه صبحونه رضا زاده ای خوردم و مثل همیشه بعد از پرخوری دچار عذاب وجدان شدم و بیشتر احساس بیهودگی و بی مصرف بودن کردم و برا سلامتی احساسم هم که شده ظهر مثل آدم خوردم (انصراف از مدل خرکی و گاوکی) و عصرونه شیر سرد سردکی و کشمش . یکم بعد ماست و سس فلفل . و بعدترش که گشنم شد پنیر و گوجه (قرارداد با محصولات آقای گاو) . میگماااااااااااااااا ... هوای زمستون همه رو پیچونده یا فقط این منم که دارم آلبالو گیلاس میچینم؟ 

 

 

حدیث امروز :

سزای آن کسی که تو را شاد می کند بدی کردن نیست _امام علی

پیشنهاد امروز :

مایع دستشویی با رایحه نارگیل خیلی بوی خوشی داره